خداوند بخشنده مهربان تر از مادر...

ساخت وبلاگ
رو از آسمان می گردانم، دیدگان انتظارم را به انگشتانم می دوزم که زمین خشک و سرد زیر پایم را چنگ می زنند و در دل تو را می خوانم که گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم، یاری بخواهید تا یاری تان دهم که من از مادر مهربان تر و از رگ گردن به شما نزدیک ترم...

دستانی که به نیایش ات برآمده بودند،

خشکیدند

از بخالت آسمان آبی رحمت ات،

...

و باز برافراشته شدند با آخرین توان شان یاری تو را،

اما انگار بخل آسمان ات به دستان مهربان ات نیز رسوخ کرده.

امیدشان بودی

که تو نیز چون همگان بشری رو گرداندی،

پشت کردی نادیده گرفتی بارش اندوهم را...

سپاس ای بخشنده مهربان بی مهری ات را،

سپاس که رگ هایم  به دوری تو نیستند

که دستان تیغ را

بر آستان شان راهی نباشد

اما...

اما ای کاش مادرم به دوری تو بود...

که بند مهر اش

که تصور اندوه اش دستان مرا نمی بست...

ای کاش!

+ نوشته شده در شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 13:6 توسط مهران ( گذرنده ) |
خط سرخ عشق!...
ما را در سایت خط سرخ عشق! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enaghuus2 بازدید : 244 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 5:02